81-9-3
به نام آنکه عشق آفرید و مهر و محبت را و در جوار آن وفای به عهد..
سلام عزیزم امید وارم حالت خوب باشد و هیچ گونه ناراحتی نداشته باشی .بعد از مدتها دوباره به روزهای رویایی و عشق خیالی خودم برگشتم ، روزهای خوبی داشتم ، در خیالم تو را عاشقانه می پرستیدم ، به تو عشق می ورزیدم خلاصه دوستت داشتم و همیشه تنها آرزویم رسیدن به تو بود .....اما چرا همه چیز یکدفعه تغییر کرد ،چرا نذاشتی عشق من یک عشق ابدی باشد ،چرا خیلی ساده همه چیز را تمام کردی ، چرا با گفتن یک کلمه همه چیز را به پایان رساندی ،آیا واقعا گفتن این کلمه اینقدر برای تو آسان بود که به سادگی به زبان آوردی...؟
عزیزم اینها را برایت می نویسم ، ولی احساس می کنم هیچ وقت به دستت نخواهد رسید ولی لا اقل سفره دلم را روی کاغذ بی زبان خالی می کنم .این نامه بدون جواب را برایت می نویسم تا بدانی که دوستت دارم و خواهم داشت و بفهمی که عشق پاک و رویایی نسبت به تو داشتم و تا روزی که زنده هستم هم خواهم داشت ، حتی اگر همیشه این جوابت باشد .باز هم میگویم و فریاد می زنم که دوستت دارم .
خب دختر رویا های سبز من بیشتر از این چشمانت را خسته نمی کنم و تو را تا نامه بعدی به خدای بزرگ می سپارم . کسی که همیشه و در همه حال خواهان توست.......
برسد به دست دختر رویاهای سبز من......
نظرات شما عزیزان:
|