81-04-10
در افق سرخ رنگ غمهایم بر روی قله تنهایی نشسته ام و چشمانم به اون دور دوراست و در دورترین نقطه پشت دیوار آرزو چیزی به جز غم و غصه و تنهایی نیست . ای کاش می شد این دیوار رویایی را شکست ، ای کاش می شد هیچ آرزویی نداشت تا بتوانیم ، کسی را دوست نداشته باشیم ، ولی افسوس آرزویی دارم برای رسیدن به چشمان نازت پس .... دوستت دارم.
در این غربت کده غریب کسی به فکر من نیست و تک و تنها با غمهای خودم کنار آمده ام .کاش می شد زندگی را تجربه نمی کرد ، کاش می شد کسی بود که دوستش داشت ، کاش می شد همدردی بود برای دردهای ما و ای کاش مرحمی بود برای زخمهای ما، ای کاش بود ولی افسوس.......
به یاد .....کسی که دوستش دارم
نظرات شما عزیزان:
|